شبِ همیشه
شب شبِ همیشه سیاه، لخت، پریشان کرانه تا کرانه نگین و نقرهافشان گاه کمنور و گرفته گاه وحشی و تابان گاه پرشور و شرر گاه مهجور و نگران شب منتهیالیه دایرهٔ روزگار پرگار روزمرگی ستانده موهومات و رویاهایی خوش به ذهن و جانم کشانده افتان و خیزان ز دام عشقم رهانده واپسین نفسم را بهRead more about شبِ همیشه[…]