یا کاملاً به خودتان اهمیت بدهید یا اصلاً اهمیت ندهید.
استنلی کوبریک
گزینگویهها بیش از هر چیزی در این دنیا ذهنم را به چالش میکشند. قصه از وقتی برایم جدیتر شد که در کانال توییتر رشد فردی داوطلب به انتشار مطالب دوستان شدم.
خوب به خاطر دارم که تکتک جملات را بارها و بارها در ذهن تکرار میکردم. گاهی یک جمله جوری به ذهن و زبانم گره میخورد که منجر به ارادهای پولادین برای اتخاذ تصمیمهای جدی و سخت اما سرنوشتساز میشد.
گاهی در حین کار یک جمله جوری به جان ذهن و دلم میافتاد که گویی در غل و زنجیرم و باید بیرون بدوم تا آزادی یابم. خیلی طول نکشید که این قصارها کارگر شدند و مرا وادار به استعفا کردند. تصمیمی که بعد از آن هرگز از گرفتنش پشیمان نشدم.
اما یکی دو روز است که این جمله کوبریک ورد ذهن و زبانم شده و احساس میکنم باید برای مطالعه و تولیدمحتوای جدی خود را برای گرفتن تصمیمی خیلی خیلی سختتر محیا کنم.
برای 18 ساعت مطالعه و کار محتوا بیش از هر زمان نیازمند مطالعه و تفکر هستم و این زندگی سطحی به من احساس ناامنی میدهد. گویی که مثل ماهی نیمه جان روی سطح آب شناورم و گاه و بیگاه از شدت اشتیاق به اعماق جست و خیزی میکنم لیکن روزمرگی و چندکارگی دوباره مرا در اتوپایلت فرو میبرد و انگار مثل یک عروسک کوکی به ساز اجبار میرقصم.
آشنایی با دنیای بکر و پرجذبهی محتوا مرا چنان مسحور کرده که مقاومتم را هر روز نسبت به آن کمتر احساس میکنم.
هر روز قدری بیش از گذشته احساس نادانی و فقر میکنم. احساس خالی بودن از هر دانش عمیق و ارزشمندی که مرا به خود متعهد و متعلق کند. دانشی که قلب و روحم را به حقایقی ارزشمند پیوند دهد.
بیش از هر زمان دیگری دوست دارم فضای وب را بهجای پرکردن از افکار سطحی و تصادفی با دانشی عمیق و ارزشمند پر کنم.
دارم برای تحقق این جمله میجنگم و هر روز خود را تشنهتر و مضطربتر مییابم.
دوست دارم برایم از تجربهی شخصیتان بنویسید. اینکه چطور برای رسیدن به اهداف متعالی از کارها و اشخاص مورد علاقهتان فاصله میگیرید، یا چطور با وجود چندکارگی میتوانید به یادگیری عمیق و روزانه دست بزنید؟
البته که دغدغهی مطالعه و تحقیقم این روزها همین است و برای رسیدن به جواب این سوال دست از نوشتن برنخواهم داشت.
Pingback: نوشتههای شما | محتواگران فعال وب فارسی - شاهین کلانتری | نویسندگی و توسعه فردی